زندگي ، زنجيره اي از آغاز هاست تا به روياهايمان رنگ واقعيت بخشيماميدوارم تمامي آغازهاي تو ز نيزه هاي آفتاب پر فروغ تر گرددو تمامي روياهاي توگرمي پيروزي رانويد دهند
هرگاه خداوند تو را به لبه ي پرتگاه هدايت کرد به خدا اطمينان کن .چون يا تو را از پشت خواهد گرفت يا به تو پرواز کردن خواهد آموخت
اي دوست دلت هميشه زندان من است
آتشكده عشق تو از آن من است
آن روز كه لحظه وداع من و توست
آن شوم ترين لحظه پايان من است
وقتي چشمات ديگه اشكي براي ريختن نداشته با شهوقتي ديگه قدرت فرياد زدنم نداشته باشي ......وقتي ديگه هر چي دل تنگت خواسته باشه گفته باشي وقتي ديگه دفتر و قلم هم تنهات گذاشته با شن..وقتي از درون تمام وجودت يخ بزنه ....وقتي چشم از دنيا ببندي وآرزوي مرگ كني...وقتي احساس مي كني ديگه هيچ كس تو رو درك نمي كنهوقتي احساس كني تنها ترين تنهاي دنيا هستي ووقتي باد شمع نيمه سوخته اتاقتو خاموش كرد چشمهايت را ببند و با تمام وجود از خدا بخواه كه صدات كنهخدايا به دادم برس
ممنون از حضور گرمت
با اجازت يكي از عكساي وبلاگت رو هم زدم تووبلاگم
سلام.خيلي جالب مينويسي.جاي ژيشرفت داري.موفق باشي.
(هنگامه)
راستي خوشحالم اولين نظر رو گذاشتم.
ما اينيم ديگه
مطلب قشنگي بود.
سلام.
ممنون كه اومدي.
تبادل لينك هم باعث افتخاره