• وبلاگ : (روياي لبخند) به نام تکسوار آسمونها
  • يادداشت : دلتنگيهام
  • نظرات : 3 خصوصي ، 83 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    سلام.خيلي اين شعرت قشنگ بود.مرسي كه اينو نوشتي

    سلام خوبي

    ممنون كه امدي

    من باز هم به ديدنت ميام

    سلام مريم جان .خوبي؟

    ممنون از حضور گرمت و نظر قشنگت و اينكه خبر دادي.

    اما اين پستت زيبا ست و پر از احساس.

    اگر به باده مشكين كشد شايد....

    كه بوي خير ز زهد و ريا نمي آيد

    جهانيان گر همه منع من كنند از عشق....

    من آن كنم كه خداوندگار فرمايد.........

    اميدوارم موفق و جاري باشي...........

    آخه من تنهام نمي خواي....

    اشكال نداره

    دوست دارم

    تو بهتري وب لاگ نويسي

    سلام دختر پاييزي

    زيبا بود

    شعر محجوب و دلنشيني رو نوشته بوديد

    و معلوم بود قوت قلمتون تاثيرش رو از قلب پر التهابتون گرفته

    دلتون پر از بهونه براي ترك اين خزون

    دوستت دارم تا مرگ غزل

    سلام سلام

    زيرا ديگر تنها نيستم ....


    و تو را دارم ...

    يعني يكي رو پيدا كردي پس من چي بي معرفت از من بهتره


    سلام آپتون خيلي زيبابود از اين كه بنده رو لايق دونستين به آپ جديدتون نظربدم ممنونم

    دلم مي خواهد عقده هاي بي رحم گريه راکه حلقومم در چنگال هايشان اسير است

    در دامان نوازش هاي عزيز تو بگشايم
    واقعا زيبابود

    بااجازه

    ياعلي مدد

    اللهم عجل لوليك الفرج


    گفتم دل و دين بر سر کارت کردم
    هر چيز که داشتم نثارت کردم
    گفتا تو که باشي که کني يا نکني
    آن من بودم که بيقرارت کردم
    شمع داني به دم مرگ به پروانه چه گفت؟
    گفت اي عاشق بيچاره فراموش شوي
    سوخت پروانه ولي خوب جوابش را داد
    گفت طولي نکشد نيز تو خاموش شوي

    سلام كارات قشنگ بودن عزيزم هميشه باش برايم

    اي قلب تو پر شراره از عشق بگو
    وي درد تو بي شماره از عشق بگو
    اميد رهايي ام از اين دريا نيست
    اي پهنه ي بي کناره از عشق بگو
    تا شب پره ها باز ملامت نکنند
    با اين شب بي ستاره از عشق بگو
    ديريست که مي رويم و نا پيداييم
    درمانده که چيست چاره از عشق بگو
    تا ياد تو را به لحظه ها نسپارند
    هر دم همه جا هماره از عشق بگو
    گاهي سخن سکوت را مي فهمند
    لب دوخته با اشاره از عشق بگو
    وقتي ز قصيده ها غزل مي سازند
    بنشين و به استعاره از عشق بگو
    تنهاي من اي با من تنها ، تنها
    از عشق دوباره از عشق بگو

    سلام مريم خانوم گلم

    عزيزم ممنون كه خبرمون ميكني

    لذت بردم از سطر سطر شعر جذاب و دلنشينت

    منم آرزو ميكنم كه هيچ وقت طعم تنهايي رو نچشي

    باباي گلم

    سکوت آبي دريا باش و آرامش سرخ شفق ،


    بيا .... و هيچ مگو

    و بگذار نگاه منتظرت مسافت عشق را طي کند


    و بدانم و بخوانم که تو زيبا ترين عاشقانه اي ...

    سلام!!
    ممنون از لطف و نظرتون.

    *********************
    خوب رويان جهان رحم ندارد دلشان
    بايد ازجان گذرد هركه شود عاشقشان
    روز اول كه سرشتند زگل پيكرشان
    سنگي اندر گلشان بود همان شد دلشان
    ***********************************

    موفق باشيد.



    السلام عليک يا ابا صالح المهدي از عشق تو گفتيم نمک گير شديم در ساحل چشمان تو تکثير شديم گفتند غروب جمعه خواهي آمد آنقدر نيامدي که ما پير شديم
    *
    *
    *
    سلام مريم عزيز
    خيلي زيباست.

    *
    تعداد پيونداي روزانه قابل مشاهده تو زياد كن تا همه ديده بشه يا اينكه تو پيوند ها بذار .


    *
    موفق وپايدار باشي دوست خوب من

    سلام . خوش به حالت كه با اين اوضاع زمونه هنوز مي توني فرت و فرت گريه كني. من كه از سنگدلي دنيا ياد گرفتم در هرچي دل و قلب و جيگر و عاطفه و احساس رو با بي اعتنايي گل بگيرم . احتمالا امروز به روز بشم پيش ما بيا
     <      1   2   3   4   5    >>    >