گم شده ام
انگار دويده ام
هر روز و هر سال
و هي فرسنگ ها با يادها و چهره ها
بيگانه شده ام ...
خاكستري شد ه اند يادهاي مانده در ذهنم
كه صدا ها را گم مي كنم
و مي ترسم از فردا ...
كه ناتوان از تصور همين يادهاي كهنه باشم .