سلام خوبي
شب است وشعرميزند شرربر لحظه هاي من
وشوق شانه مي کند به رشته صداي من
چه آتش است واعجب که آب مي دهد مرا
وعطر روح مي دمد به پيکرهواي من
ندانم از کدام کوه ٬کدام کوه آرزو
نسيم تازه مي وزد به فضل انتهاي من
زابر نور مي رسد چنان زلال روشني
که نيست حاجتي دگربه اشک و هاي هاي من
[گل][گل][گل]