وقتی در آشیان کوچک قلبم آرمیدی ...
تا ابد میزبانت شدم ...
اما افسوس !
تو بی توجه به من پرواز کردی ...
و آشیانه را ویران ساختی ...
کاش !
هرگز طلوع خوش با تو بودن را نمی دیدم ...
که حال در غروب تو ...
کام تلخ انتظار باشم ...
و این شب فراق ...
چه طولانیست ...