· يه قدم تو
· از هم دور شديم
· ما پشت بهم شروع کرده بوديم ...
سلام
مرسي كه اومدي
باز هم بيا
سلام مريم جونم
راستي نگفتي چرا اين قدر غمگين؟
فكر كنم تمتوم آرزوي تو هم لبخند كسيه!!!!
همه ي مداد رنگي ها مشغول بودند ،
به جز مداد سفيد ...
هيچ کسي به اوکار نمي داد ..
همه مي گفتند : تو به هيچ دردي نمي خوري ...
يک شب که مداد رنگي ها توي سياهي کاغذ
گم شده بودند ،
مداد سفيد تا صبح کار کرد ، ماه کشيد ...
مهتاب کشيد ...
و آنقدر ستاره کشيد که کوچک و کوچک تر شد...
صبح توي جعبه ي مداد رنگي ،
جاي خالي او با هيچ رنگي پر نشد ...
سلام دوست مهربونم
وبلاگت خيلي قشنگه
من دارم تو عشق ميسوزم!!!!!!!!!!!
نمي دونم راجع به آپت چي بگم...
در بيكران زندگي
2 چيز افسون مي كند ...
آبي آسمان كه مي بينم وميدانم كه نيست !
و بيكران عشق كه نمي بينم و ميدان كه هست ... !!!
سلام بر شما دوست عزيز
وبلاگ خيلي خيلي قشنگي داري
موفق باشي
اگه تونستي به منم سر بزن خوشحال مي شم اسم شما رو توي ليست نظراتم ببينم
باي دوست مهربونم
سلام وبلاگ خيلي تميزي داري فقط اگه ناراحت نميشي بندازشون تو ادامه مطلب بعد از قسمت آرشيو بهش لينك خود وبلاگتو بده.
راستي اگه خواستي يه آهنگ يا عكس از هاردد بذاري برو تو اين سايت خيلي سرعتش زياده.
www.iranmodern.info
www.sendfile.com
سلام ممنون از حضور و نظرتون
كار رو خوندم و لذت بردم
يني مريم منو فراموش كرده
نمي دونم شايد
اگه فراموش نكرده پس چرا نمي ياد پيشت
نكنه فراموش شدم
سلام خيلي قشنگ بود تقريبا تمام پست هايي كه تازه بودو نخونده بودم رو خوندم
خيلي جالب بودند
راستي من اپم