شعرهايت خوب بودند براي همين تكه شعري كه نوشته ام برايت مي نويسم
به ما سر بزن
تو را نمي شود فهميد
آتشي يا دوزخ
تو را نمي شود ديد
چهره اي يا پندار
دشنه اي از هر سو
مي بارد بر جانم
مي كَنـَـد فهمم را
مي درد وهمم را
تو را نمي شود حس كرد
سنگلاغ غم را
آن چنان مي سوزم
تا زمين از راهي
كه تو هستي در آن
حرف هايي بزند
راه هايي برود
هم مرا
هم سنگ هاي سخت سنگستان را
مي فشاني با داغ
راه بي راهي را
سلام مريم جان
ممنونم به خاطر فراموش نكردنم
شعر مثل هميشه زيبا بود
و مثل هميشه كمبود تصوير در اون بيداد ميكرد
فكر كن تاثير نوشته هات چقدر زياد ميشن با القلي چند تا تصوير
دوست خوبم اميدوارم از نظراتم ناراحت نشده باشي
دوستت دارم تا مرگ غزل
سلام
شب به گلستان تنها منتظرت بودم باده ي ناکامي در هجر تو پيمودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
آن شب جان فرسا من بي تو نياسودم
وه که شدم پير از غم آن شب و فرسودم
بودم همه شب ديده به ره تا به سحر گاه
ناگه چو پري خنده زنان آمدي از راه
غمها به سر آمد زنگ غم دوران از دل بزدودم
منتظرت بودم منظرت بودم
پيش گلها شادو شيدا مي خراميدم قامت موزونت
فتنه ي دوران ديده ي تو از دل و جان من شده مفتونم
در آن عشق و جنون مفتون تو بودم
اکنون از دل من بشنو تو سرودم
خوب بود
باي
سلام خوبي
ممنون از خضورت
زيباست مخصوصا عكس كه انتخاب كردي
موفق باشي
سلام سلام
ساز هجران، گيج و حيران، در شکست دست
بـا فغانـي سينه سوز و تيـره روز و مست . . .
پيکـرم : تـابـوت مـرگـي، بـر تن شباب ؛ . .
نيمه جـان شباب پيـري ، زندگي بـر آب . .
خيلي خيلي زيبا بود
به روزيم و منتظر
[گل][گل]
سلام عزيزم
خيلي قشنگ مي نويسي عزيز
از نوشته هات خيلي خوشم مياد
عشق محبتى جاودانه در دست من و توست جلوه عشق لبخندى است کههيچکس از بخشش آن فقير نميشود ...
وقتي خاطره هاي آدم زياد ميشه ديوار اتاقشون پر عکس ميشه ؛ اما هميشه دلت واسه اونى تنگ ميشه که نميتونى عکسشو به ديوار بزنى !