سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبان درنده‏اى است ، اگر واگذارندش بگزد . [نهج البلاغه]

(رویای لبخند) به نام تکسوار آسمونها

 
 
میخوام بدونی ...(سه شنبه 86 مرداد 9 ساعت 4:20 عصر )

 

تورا گم کرده ام امروز ...

 وحالا لحظه های من ...

گرفتار سکوتی سرد و سنگینند ..

 وچشمانم ...

که تا دیروز به عشقت می درخشیدند ...

 نمی دانی چه غمگینند ...

 چراغ روشن شب بود ، برایم چشم های تو ...

نمی دانم چه خواهد شد ... پر از دلشوره ام ...

 بی تاب ودلگیرم ...

 کجا ماندی که من بی تو هزاران بار ، در هر لحظه می میرم...!!!

 

 

 

آرام در کنار پنجره ام نشسته ام

و دل داده ام به صدای باران

 که اشک هایم را زمزمه می کند.

داستان دلتنگی بلند است

و فرصتی نمانده برای گفتن،

شاید وقتی دیگر، بگویم،از تنگی قفس!

 



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?