توی رگبار سیاهی ، حسم انگار تازه مونده
اون نگاه سردت اما ، قلب گرمم و سوزونده
من نگام ساده بود، اما قلبت و ساده ندیدم
جز فریب و حس غربت ، من از عشقمون نچیدم
تو نخواستی تا همیشه، قدر موندن و بدونی
سرنوشت ما همین بود، من و تو تنها بمونیم
حالا جز چیک چیک بارون ، کسی اینجا آشنا نیست
وقت تلخ رفتنه باز ، دیگه اینجا جای ما نیست
***
من و بارون تو خیابون داریم از فردا میخونیم
که دوباره نکنه ما تنها بمونیم ...
میری ؟؟؟
برو ..................
ولی فقط این و یادت باشه عزیز ...
اشک زلالت و جلو چشم غریبه ها نریز ...
اشک چشمامو میریزم ، پشت پای تو عزیزم
تا شاید یه روز دوباره، عشق و تو نگات بریزم
وقتی که تو پیچ جاده ، آخرین نگات و کردی
دل من یه لحظه لرزید، فکر می کردم بر می گردی
فکرمی کردم توی عشقت، کینه تو صدام بمونه
از تو و نگاه آخر از من و موندن بخونه
بعد از اون خدا نگهدار زندگی تیره و تاره
ولی عشقت توی سینم تا همیشه موندگاره...!!!