• وبلاگ : (روياي لبخند) به نام تکسوار آسمونها
  • يادداشت : ...ترانه ي زخمي ...
  • نظرات : 4 خصوصي ، 87 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    چشمانم را به انتظار رويا بسته ام...
    باز هم سايه...
    بارها اين سايه را ديده ام!
    او اما، از من در گريز است!
    دليلش را نميدانم!
    ميکوشم خود تعبيرش کنم!
    در ميمانم،
    چشمانم را بر هم ميفشارم و منتظر رويا ميمانم
    =======================

    سلام پاييزي ! ...

    در مورد مطلب اول:

    هر چه هست از قامت ناساز بي اندام ماست

    ورنه تشريف تو بر بالاي كس كوتاه نيست

    ديگه اينكه خوش اومدي ... قدم رنجه كردي .

    سوم ... شعر :

    نمي دانم شنيدي ... بر نگشتي ؟! اين مصراع خيلي زيبا بود.

    كار كار ِ لطيفي بود وزيبا .لكن بعضي ايرادات از لحاظ تناقض مفهوم وهمينطور بي ارتباطي رديف با بقيه ي بيت در اون به چشم مي خورد.

    طبعت روون ودلت گرم .

    هديه:

    اي دوست بيا دست به كاري بزنيم

    از شدت مفلسي هواري بزنيم

    غير از خودمان هيچ نمانده است بيا

    اين بار سر ِ همين قماري بزنيم

    1-dasteto bokon to muhat ****************** 2-ye taresho begir dastet********** 3-hamino be 1 donya nemidam

    سلام ببخش دير شد كنكور داشتم

    بووس

    سلام ممنون از اينکه سر زدي
    به روزم و منتظر نگاهت ...

    باز هم منتظر آمدنت مي مانم

    چقدر سخت است منتظر كسي باشي

    كه هيچ وقت فكر آمدن نيست

    ممنونم از دعوتت عزيز

    لذت بردم...

    موفق و پيروز باشي

    هر گاه آدمي در جايگاه معنوي خود بايستد، تمامي حق خود را از اين خزانه ي عظيم نعمت مي ستاند.تنها راهزني که دار و ندار آدمي را به يغما مي برد، انديشه هاي منفي خود اوست....سلام.اميدوارم حالتون خوب باشه.وبلاگ ادمکها با موضوعي ديگر اپديت شد.منتظر حضور گرم شما و دوستانتون هستيم..شاد باشيد و پاينده.

    سلام دوست خوبم.توي شعرت با كلمات پر معنا زياد برخورد كردم. زاويه ديدت خيلي زيباست. اما سعي كن وزن رو بيشتر رعايت كني.البته اين فقط يه نظر.

    اميدوارم موفق باشي.از تازه هات با خبرم كن.

    سلام عزيزم

    واقعا عكسات با ادم حرف ميزنند

    واقعا زيبايند

    _  بارون مياد

    من مريم ملکدار از کشور ورامينه ر هستم

    خانه ي ما نزديک دايره هسته

    من چوق دارم ر

    مريم جان ممنون كه خبرم كردي مطمئن باش خدا هيچوقت تنهات نميذاره هر طوري هم كه بشه به صلاحته .

    منتظرتم تا بعد يا علي

    دلي که ساده نباشه مثل رود يک پارچه نباشه

    پايي که به راه نباشه دلي که بي تاب نباشه

    چشمي که راحت نباره تو رو ياد من نياره

    توي شبها با ستاره بمونه با غم دوباره

    روزي که سراب نباشه آخر شاهنامه باشه

    شبي که باغم تموم شه روزي که باروني باشه

    روزي بي غروب نباشه شبي بي ترانه باشه

    چشم من خسته به راته ميباره، توي عزلت دوباره

    ناتمومه قصه ما چه قشنگه انتظارت

    تو رو ديدم توي آينه چه قشنگه اون نگاهت

    چشم من خيره به راهته من وبا خودت ببر

    دستم وبگير تو دستات دلم وتنها نبر

    من واون ناز نگاهت منو اون عطر نفسهات

    شبونه ديونه ميشم بي تو توي خواب ورويا

    ساده بودم ساده خواستم که بمونم

    سلام دوست عزيزم

    ممنونم كه باز هم خبرم كردي

    زيبا بود

    اما من خيلي وقت دنبال يه ناجي ميگردمو نيست يه مسيحا!!!1

    لذت بردم

    دوستتان دارم تا مرگ غزل

    سلام
    روشنم با
    چراغي که مي آوري؟
    *خال مقاله اي که به زودي((فلسفه در پسا غزل))خواهم شد.
    **صدايي که جذب ذره هاي زمان شد
    ***لينکهايي که دوستشان داريد!
    ****به شعرم با:
    ۳۳عدد مقدسي است
    [به جاي من همه ي آنچه آرزو کردي واز حريم غريبش گرفته اي بنويس]
    به نقد مي شوي؟
    يا علي

    سلام شما براي مطلب اهمد نظر داديد و من به عنوان سرگروه اومدم تا از حضورتون تشكر كنم ممنون به روز شديم خودم خبرتون مي كنم
     <      1   2   3   4   5    >>    >