هرچه افسوس است براي گذشته
هرچه تلاش است براي حال
و هرچه اميد است براي آينده ...
جز تو ، در خانه اندوه من آرامي نيست
بي تو از پرتو خورشيد سحر ، نامي نيست
با دل غمزده سر کن ، که سحرگاه مرا
جز دو چشمان خمار تو ، دل آرامي نيست
اگه دنيا به تو نمي خنده تو بخند
شايد ... خنده ي تو دنياي يه نفر باشه
يه آدم با اين همه احساس پاك ؟!
يه دريا مهربوني ... اينجا بد جوري عطر هم دلي پيچيده...
بابا خوش به حال دوستائي كه همسفر تو هستن ...
شرمنده يادم رفت : سلام قديمي!
من ترجيح ميدم هيچي نگم فقط خواهش كنم ما رو هم قابل بدوني
و به عنوان دوست قبول كني
يه دوست
يه قديمي
خوشحالم كه هستي.
سلامي به زلالي مهر
مريم عزيز
وبلاگتو مطالعه كردم خيلي با احساس مينويسي
ممنونم كه پيشم امدي فكر كنم قبلا اشنائيم با هم چون يه وبلاگ ديگه بنام شقايق هاي پرپر در پرشين بلاگ دارم كه اونجا ميامدي
بهر حال خوشحال شدم ديدمت بازم از اين كارا بكن
تا ديداري دوباره بدرود
سلام
ممنون كه سر زدي
آپت عالي بود
جدا مي گم خيلي قشنگ بود
گيرا بود
موفق باشي
باباي
هر کسي مي تواند از پشت چشمانم از اشکهاي هميشه جاري ام از
سکوت هميشه همراهم تمام حرفهاي دلم را بفهمد حرفهايي که جاي خود
را به زخمي کهنه داده اند زخمي که ديگر صبر نيز دواي درمان آن
نيست زخمي که ديگر روحم و جسمم به آن عادت کرده اند زخمي که
هرچند وقت يکبار دهان باز مي کند ديگر اين زخم قسمتي از زندگي ام
شده ولي مرحم اين زخم را مي دانم......سلام به دوست خوبم،مريم عزيزم.ممنونم كه بهم سر زدي.بايد ببخشي كه نتونستم تو اين مدت بهت سر بزنم.خوشحالم كه دوباره وبلاگت رو پيدا كردم.اگه با تبادل لينك موافق بودي خبرم كن.اگه هم دوست داري از آپ شدن وبلاگم با خبر بشي حتما تو خبر نامه عضو شو تا برات ايميل بفرستم.روز خوبي داشته باشي.باباي.
سلام خوبي
زيباست
دوستت دارم (هميشه) !!
زندگي پيچکيست که انتهايش مي رسد پيش خدا
من رازي را برايت خواهم نوشت که هيچ پرنده اي آن طرفها خبردارش نيست ... شبي که تمام ابرهاي بدرقه گريه مي کردند ، ماه برنگ يکي از نامهاي تو بود ...