هر گاه دفتر محبت را ورق زدی ...
هر گاه در زیر پاهایت خش خش برگها را احساس کردی ...
هر گاه در میان ستارگان آسمان تک ستاره ای خاموش دیدی ...
برای یکبار در گوشه ای از ذهن خود نه به زبان بلکه از ته قلبت بگو:
یادت بخیر
عشق
تو باعث شدی یه چیزی رو بفهمم . بفهمم عشق یعنی چی ... بفهمم دل کجاست ... بفهمم وقتی کسی عاشق میشه چه حالی داره ... بفهمم درد عشق چیه ... حالا می دونم ... میدونم عشق یعنی تشنگی . عشق یعنی نیاز . عشق یعنی التماس . عشق یعنی
آرزو . عشق یعنی خواستن و بدست نیاوردن . عشق یعنی دویدن و نرسیدن . آره ، عشق یعنی نرسیدن.
امروز حس عاشقانه نوشتن ندارم، عاشقانهی آخر بماند برای بعد !
تا بعدها ...