• وبلاگ : (روياي لبخند) به نام تکسوار آسمونها
  • يادداشت : ميخوام بدوني ...
  • نظرات : 25 خصوصي ، 165 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    سلام

    خوبي؟

    متن قشنگي نوشته بودي البته احتياج به گفتن من نبود از تعداد نظرات معلومه

    منم بعد چند ماه اومدم

    البته درسته تو اين مدت تمام دوستام و بازديد كنندگان وبلاگم رو از دست دادم ولي بازم مي نويسم تا دوباره همشون رو به دست بيارم

    خوشحال مي شم دوباره بهم سر بزني دوست قديمي البته اگه اگه

    فراموشم نكرده باشي

    منتظرم

    هميشه راه براي همه هموار نيست، زندگي برخورد با موانع، غلبه بر آنها و حرکت است .
    سلام دوست خوبم.
    وبلاگ خوب و زيبايي داريد.
    تازه ها را به روز کردم اگر مايل بوديد سري بزنيد.
    موفق و پيروز باشيد.
    + فرشاد 

    بازم ميام ...........................................................

    + فرشاد 
    من نشاني از تو ندارم، اما نشاني ام را براي تو مي نويسم: در عصرهاي انتظار،به ‏حوالي بي کسي قدم بگذار خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي ‏تنهايي شو کلبه ي غريبي ام را پيدا کن ، کنار بيد مجنون خزان زده و کنار مرداب ‏آرزوهاي رنگي ام! در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! حرير ‏غمش را کنار بزن! مرا خواهي ديد با بغضي کويري که غرق عصاره ي انتظار پشت ‏ديوار دردهايم نشسته
    + فرشاد 

    سلام مريم پاييزي . ببخش زياد ميام . قبلا گفتم كه عادت دارم زياد بيام . مخصوصا بخاطر وبلاگ قشنگت با عكسها و متنهاي بي نظيرش . مريم جون تمام پستهات حرف دل من بود . وقتي مي خونمشون خاطرات گذشته يادم مياد . هم شيرينه هم تلخ .نميدونم باور مي كني يا نه ؟ اما من الان كه اينا رو مي نويسم با اشك چشمم مي نويسم . من ايديمو اينجا نوشتم اگر دوست داشتي ادم كن

    خيلي خوشحال ميشم با دختري مثل تو آشنا بشم البته جسارت نباشه . اگر دوست داري اگرم نه كه هيچي اما من بازم ميام چون تنها دلخوشيم اين روزا شده وبلاگ و متنهاي تو .

    + فرشاد 
    چقدر سخته تو چشاي كسي كه تمام عشقت رو ازت گرفته و به جاش يه زخم هميشگي رو به قلبت هديه داده زل بزني و به جاي اينكه لبريز كينه و نفرت بشي حس كني كه هنوز دوستش داري چقدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به ديوار تكيه بدي كه يه بار زير آوار غرورش همه وجودت له شده چقدر سخته تو خيال ساعتها باهاش حرف بزني اما وقت ديدنش هيچ چيز جز سلام نتوني بگي چقدر سخته وقتي پشتت بهشه دونه هاي اشك گونه ها تو خيس كنه اما مجبور باشي بخندي تا نفهمه هنوز دوستش داري
    + فرشاد 

    گفتي كه به احترام دل باران باش، باران شدم و به روي گل باريدم گفتي كه ببوس روي نيلوفر را، از عشق تو گونه هاي او بوسيدم گفتي كه براي باغ دل پيچك باش ، بر ياسمن نگاه تو پيچيدم گفتي كه براي لحظه اي دريا شو، دريا شدم و تو را به ساحل ديدم گفتي كه بيا و لحظه اي مجنون باش ، مجنون شدم و ز دوريت ناليدم گفتي كه بيا و از وفايت بگذر ، از لهجه ي بي وفاييت رنجيدم گفتم كه بهانه ات برايم كافيست، معناي لطيف عشق را فهميدم

    + فرشاد 
    زندگي شايد همين باشد يك فريب ساده و كوچك آن هم از دست كسي كه تو دنيا را جز با او وجز براي او نمي خواهي
    + فرشاد 
    مي‌گويند سه چيز زاده عشق نيست: جدايي، سفر، فراموشي، ولي آن زمان كه تو مرا تنها گذاشتي و فراموشم كردي من لحظه لحظه عاشقت شدم
    + فرشاد 
    در دادگاه عشق ... قسمم قلبم بود وكيلم دلم و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان. قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد و پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ . كنار چوبه ي دار از من خواستند تا آخرين خواسته ام را بگويم و ومن گفتم به تو بگويند ... دوستت دارم
    + فرشاد 
    چشمانت را براي زندگي مي خواهم اسمت را براي دلخوشي مي خوانم دلت را براي عاشقي مي خواهم صدايت را براي شادابي مي شنوم دستت را براي نوازش و پايت را براي همراهي مي خواهم عطرت را براي مستي مي بويم خيالت را براي پرواز مي خواهم و خودت را نيز براي پرستش
    + فرشاد 
    اجازه هست خيال كنم تاآخرش مال مني؟ خيال كنم دل منو با رفتنت نمي شكني اجازه هست خيال كنم بازم مياي مي بينمت بااون چشماي مهربون دوباره چشمك ميزني طپش طپش باچشمكت غزل بگم براي تو بااتكا به عشق تو تو زندگي برم جلو .........

    بارها و بارها نوشتم ...

    اما اين بار مي نويسم براي تو ، براي لبخندي نو

    برايت مي نويسم ...

    مي نويسم که بخواني تا بداني در زندگي ام فقط تو را دارم

    که بخواني و بداني تنها چيزي که سرکشي ام را آرامش مي بخشد ، فقط تويي ...

    راستي اين پسره ديگه كيه كه نيومده پررو شده ؟‏

    گفتي ميخوام برم ، باشه برو ...

    ولي نگفتي که من نيام ..

     <      1   2   3   4   5    >>    >