• وبلاگ : (روياي لبخند) به نام تکسوار آسمونها
  • يادداشت : كلبه ي عشق ...
  • نظرات : 39 خصوصي ، 316 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    11   12   13   14   15    >>    >
     

    سلام مريم عزيز

    خيلي وفت بود ازتون خبر نداشتم

    پست زيبات رو خوندم باز هم خواهم آمد و ...

    مكن به روزم

    مثل هميشه خوشحالم ميكني بياي

    دوستت دارم تا مرگ غزل

    سلام مريم عزيز

    آپم و منتظرت

    چشمانت آيينه اي غمگين، چشمانم آيينه ترک خورده اي غريب، دستانت

    نبض مقدس ترين نوازشهاي

    اهورايي، دستانم گداي ضريح تو. من کويري تشنه ام،خشکيده و ترک

    خورده، تو آسمان پر باراني.

    باي

    + محمد 

    ابر چشمام به هواي رخ تو بارانيست

    مثل درياي دلت ديده ي من توفانيست

    يک نظر کردي و دل گشت اسيرت

    اينک پشت مژگان سياهت دل من زندانيست

    + پسر مشرقي 

    نكنه نگاه تو سايه اي از غم بگيره

    چشمان قشنگ تو يه لحظه ماتم بگيره


    همه هستيم به فدا
    ي روي مثل گل تو


    من كه هيچي
    ندارم هرچي كه دارم مال تو

    + پسر مشرقي 

    هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

    هرگز از ياد من آن سرو خرامان نرود

    آنچنان مهر توام در دل و جان جاي گرفت

    که اگر سر برود ، از دل و از جان نرود

    + محمد 

    براي فرار از انتقاد ، بايد هيچ کاري انجام ندي ، هيچي نگي ، هيچي نباشي !

    + محمد 

    چرا گرفته دلت

    مثل آنکه تنهايي

    چقدر هم تنها ...

    خيال مي کنم

    دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستي

    دچار يعني عاشق ...

    و فکر کن که چه تنهاست

    اگر که ماهي کوچک ، دچار آبي درياي بيکران باشد

    چه فکر نازک غمناکي ...

    اينک خزان اسبى از حريم باران زين کرده است ؛
    ترسم از راهزنى هاى زمستان است !
    که بى پروا نقاب بى رياى برگريزان بر چهره دارد.
    دنيا را نگه داريد ، مى خواهم پياده شوم ... !

    + پسر مشرقي 

    گفته بودي چشم بردارم من از چشمان تو...

    چشمهايم بي تو بارانيست ،حرفش را مزن

    + پسر مشرقي 

    اگر آسمان بوي تو را نداشت

    پرنده پر نمي گرفت

    اگر نام تو بر دلم نبود

    کسي از دلم خبر نمي گرفت

    + پسر مشرقي 

    آموختيم بهار را با عشق

    تابستان را با شادي

    پائيز را با غم

    زمستان را با اميد

    و بودن را با " تو " آغاز کنيم .

    + پسر مشرقي 

    خانه ام وقتي مي آيي، تمامش مال تو

    هرچه دارم غير تنهايي ، تمامش مال تو

    صد دوبيتي،صد غزل دارم،هزاران حرف عشق

    شعرهاي خوب نيمايي ، تمامش مال تو

    ضرب و آهنگ غزلهايم ، صداي پاي توست

    اين صداي پاي رويايي ، تمامش مال تو

    وسعت آرام اقيانوس آرام دلم

    اي هميشه آبي دريايي، تمامش مال تو

    خوب يادم هست گفتي عشق يک بخش است،عشق

    بخش کردم عشق را يکجا ، تمامش مال تو

    عشق من عشق زميني نيست،باور کن عزيز

    عشقم اين عشق اهورايي ، تمامش مال تو

    باز هم بيت بد پايان شعرم مال من

    بيتهاي خوب بالايي ، تمامش مال تو

    $("div.commhtm img").each(function () { if ($(this).attr("em") != null) { $(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif"); } });

     <    <<    11   12   13   14   15    >>    >