پرسيد:
به خاطر كي زنده هستي؟ با اينكه دلم مي خواست با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هيچ كس. پرسيد پس به خاطر چه زنده هستي؟ با اينكه دلم فرياد ميزد "به خاطر تو" با يك بغض غمگين گفتم به خاطر هيچ چيز. ازش پرسيدم تو به خاطر چي زنده هستي؟ در حاليكه اشك تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر كسي كه به خاطر هيچ زنده است.
چه جالب تا اينو تايپ كنم 2 تا كامنت داشتي . ببين چه باحالي كه همه زود به زود ميان پيشت
من بعده مدت ها آمدم خيلي هال كردم
چقدر سخت است گل آرزوهايت را در باغ ديگري ببيني و هزار بار در خودت
بشكني و آن وقت آرام زير لب بگويي گل من باغچه ي نو مبارك
دل بارون زده ي من گل ياس نازنينم ميشکنم پژمرده ميشم نذار اشکاتو ببينم تا هميشه تو رو داشتن داشتن تموم دنياست از تو و عشق تو گفتن بهترين همه حرفاست ...
***********************************************************
هميشه نگاهي رو باور كن كه وقتي ازش دور شدي در انتظارت بمونه ...
**********************************************************
سلام . بازم مثل هميشه بي نظير .
منتظر آپ بعديت هم هستم .
با يك دنيا غم و حسرت دل از آغوش تو كندم ديگه حتي يه بارم من به عشقت دل نميبندم به آسوني يك قصه تو از عشقم گذر كردي دلم يك گوله آتيش بود تو اونو شعله ور كردي ميون اين همه آدم شدم تنهاترين تنها منو اينجا رها كردي تو در اين گوشه ي دنيا
سلام مريم پاييزي !
آپت خيلي قشنگ بود
منم يه دخترم احساسم دارم
اما نه به پاكي احساس تو
غروب غمها و طلوع شاديهات رو آرزومندم
اميدوارم به اوني كه دوسش داري برسي
تا بعد ...
كم آوردم
چقدر سخته تو چشاي كسي كه تمام عشقت رو ازت گرفته و به جاش يه زخم هميشگي رو به قلبت هديه داده زل بزني و به جاي اينكه لبريز كينه و نفرت بشي حس كني كه هنوز دوستش داري چقدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به ديوار تكيه بدي كه يه بار زير آوار غرورش همه وجودت له شده چقدر سخته تو خيال ساعتها باهاش حرف بزني اما وقت ديدنش هيچ چيز جز سلام نتوني بگي چقدر سخته وقتي پشتت بهشه دونه هاي اشك گونه ها تو خيس كنه اما مجبور باشي بخندي تا نفهمه هنوز دوستش داري
خدايا اگر تو درد عاشقي را مي كشيدي
تو هم زهر جدايي را به تلخي مي چشيدي
اگر چون من به مرگ آرزو ها مي رسيدي
پشيمان ميشدي از اينكه عشق را آفريدي
پرده پنجره ي چشمانت را بردار ، ببين دنيا را ، ديدني است ، چشم ما رفتني است ، زندگي مهلت پرسيدن به ما نمي دهد ، در جهاني كه همش مضحكه و تكرار است ، تكه كه شدن يك دل چه تماشا دارد ، پشت اين پنجره جز هيچ بزرگ هيچي نيست