• وبلاگ : (روياي لبخند) به نام تکسوار آسمونها
  • يادداشت : كلبه ي عشق ...
  • نظرات : 39 خصوصي ، 316 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    16   17   18   19   20    >>    >
     
    + تنهاي عاشق 

    سلام مريم عزيزم !!! بالاخره انتظارها به پايان رسيد . آپت خيلي خوشگل بود . فقط ميتونم آرزو كنم كه هيچوقت عشقت رو از دست ندي .

    اميدوارم به اون كسي كه مي خواي برسي .

    دوستش داشته باش و بهش وفادار بمون

    مطمئن باش در اينصورت اونم به تو وفادار مي مونه.

    اميدوارم

    + تنهاي عاشق 

    اگه يه روز من مردم و تو منو دوست داشتي پنج شنبه ها بيا سر مزارم و گل سرخ رنگي را روي قبرم بذار تا هميشه اون گلي رو كه بهت داده بودم رو به خاطر بيارم ولي ... اگه تو مردي......... من فقط يه بار ميام مزارت ميام و اون دسته گله سفيده مريم رو كه با خونه خودم سرخشون كردم برات هديه ميكنم وعاشقانه كنارت جون ميدم تا بدوني هيچ وقت تنها نيستي

    + تنهاي عاشق 

    چقدر سخته تو چشاي كسي كه تمام عشقت رو ازت گرفته و به جاش يه زخم هميشگي رو به قلبت هديه داده زل بزني و به جاي اينكه لبريز كينه و نفرت بشي حس كني كه هنوز دوستش داري چقدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به ديوار تكيه بدي كه يه بار زير آوار غرورش همه وجودت له شده چقدر سخته تو خيال ساعتها باهاش حرف بزني اما وقت ديدنش هيچ چيز جز سلام نتوني بگي چقدر سخته وقتي پشتت بهشه دونه هاي اشك گونه ها تو خيس كنه اما مجبور باشي بخندي تا نفهمه هنوز دوستش داري

    + تنهاي عاشق 

    عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلكه گذاشتن سدي در برابر روديست كه از چشمانت جاري است. عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلكه پنهان كردن قلبي است كه به اسفناك ترين حالت شكسته است. عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلكه نداشتن شانه هاي محكمي است كه بتواني به آن تكيه كني و از غم زندگي برايش اشك بريزي. عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلكه ناتمام ماندن قشنگترين داستان زندگي است كه مجبوري آخرش را با جدايي به سرانجام برساني

    + تنهاي عاشق 

    فرق من و تو: گفتي عاشقمي، گفتم دوستت دارم. گفتي اگه يه روز نبينمت ميميرم، گفتم من فقط ناراحت ميشم. گفتي من بجز تو به كسي فكر نمي كنم، گفتم اتفاقا من به خيلي ها فكر مي كنم. گفتي تا ابد تو قلب مني، گفتم فعلا تو قلبم جا داري. گفتي اگه بري با يكي ديگه من خودمو مي كشم، گفتم اما اگه تو بري با يكي ديگه، من فقط دلم ميخواد طرف رو خفه كنم. گفتي ... ، گفتم... . حالا فكر كردي فرق ما اين هاست؟ نه! فرق ما اينه كه: تو دروغ گفتي، من راستشو

    + تنهاي عاشق 

    گفت: مي خوام برات يه يادگاري بنويسم گفتم: كجا؟ گفت : رو قلبت گفتم مگه ميتوني ؟ گفت : اره سخت نيست ‌‌ آسونه گفتم باشه بنويس تا هميشه يادگاري بمونه يه خنجر برداشت گفتم اين چيه ؟ گفت : هيسس ساكت شدم گفتم : بنويس چرا معطلي خنجرو برداشت و با تيزي خنجر نوشت دوستت دارم ديوونه اون رفته ؟ خيلي وقته؟ كجا ؟ نميدونم اما هنوز زخم خنجرش يادگاري رو قلبم مونده

    salam..merC ke ghabel doonesty maryamva oomadi pisham

    be iin fekr kon..(قيافه هاي غمزده آدمكاي پس زده..چشماشون از عشق كور شده.نمي دونن چه ها شده..)

    به اميد ديدار مجدد تو دوست خوبم

    من مرگ خويشتن را

    با فصلها در ميان نهاده ام و

    با فصلي كه مي گذشت

    ...من مرگ خويشتن را با ديواري در ميان نهادم

    كه صداي مرا

    به جانب من

    باز پس نمي فرستاد

    چرا كه مي بايست

    تا مرگ خويشتن را

    من نيز

    از خود نهان كنم

    من مرگ خويشتن را رازي كردم و

    او را محرم رازي....

    سلام

    ممنونم كه به وبلاگ من اومدي

    وبلاگ قشنگي داري

    اپ كردي خبرم كن

    مرسي

    خدا نگهدار

    سلام

    من دوباره آپيدم

    منتظرم

    فعلا باي

    + مهتاب 

    سلام مريم جونم خوبي ؟ ببخش زياد كامنت مي ذارم آخه اين يكي ديگه بي نظير بود . يه جورايي دو پهلو بود هم اميدوار هم نا اميد . شايد همين قشنگش كرد . بي نظير بود . مرسي كه امروز بهم گفتي آپ كردي آخه كم كم داشتم از آپ كردنت نا اميد مي شدم . دوستت دارم دوست خوبم

    اميدوارم به عشقت برسي

    + مهتاب 

    کوچک که بوديم چه دل هاي بزرگي داشتيم

    اکنون که بزرگيم چه دلتنگيم

    کاش همان کودکي بوديم که حرفهايش را از نگاهش مي توان خواند

    اما اکنون اگر فرياد هم بزنيم کسي نمي فهمد

    و دل خوش کرده ايم که سکوت کرده ايم

    سکوت پر بهتر از فرياد تو خاليست!!!؟؟؟

    + مهتاب 

    مرا در روزي باراني دفن کنيد تا آتش قلبم خاموش گردد و در

    طابوتي بگذاريد از چوب تا بدانند عشق من مانند چوب خاکستر شد

    دستهايم را بر روي سينه ام قرار بدهيد تا بدانند هميشه دوست

    داشتم کسي را در آغوش بگيرم چشمهايم را باز بگذاريد تا بدانند

    هميشه چشم انتظار بودم صورتم را رو به غروب آفتاب بگذاريد تا

    بدانند عشق من غروب کرده و زندگي ام تمام شد . مرا در آفتاب

    بگذاريد تا بدانند عشق من شعله ور شد.
    + مهتاب 

    زماني فرا مي رسد که به عشق رسيده اي و زماني فرا مي رسد که به وراي عشق مي رسي..زماني فرا مي رسد که پيوند مي يابي واز اين پيوند لذت مي بري .و زماني خواهد رسيد که تنهايي و از زيبايي تنها بودن لذت مي بري..آري هر چيزي و هر زماني زيباست

    + مهتاب 

    دوباره دقيقه ها رو کند و آهسته مي بينم

    دوباره چشم خدا رو رو خودم بسته مي بينم

    تا دلم آروم بگيره سر به کوچه ها مي زارم

    رو به آدما مي خندم شب و تا فردا مي بارم

    تويه يک جاده ي برفي پي انتها مي گردم

    توي اين روياي آبي هنوزم اسير دردم

    آخه دنيا تو چشام رنگشو باخته

    آخه يک جنس غريبه آسمون منو ساخته

    برده رنگ انتظارو بارون چشماي خستم

    انگار آهنگي نداره بي تو اين قلب شکستم

    از سپيده تا سپيده آسمون ابري و تاره

    مثل بغض سينه ي من شوق باريدن نداره

    توي بارون به اميد حرفات اشک چشمام بي قراره

    عشق من سوز زمستون عشق تو شور بهاره

     <    <<    16   17   18   19   20    >>    >